I'm here

for a good happy life

I'm here

for a good happy life

دنبال کنندگان ۶ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین مطالب

 واقعا این وبلاگ روزی ۶۳ نفر بازدید کننده داره به طور متوسط؟

برگهام.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۹ ، ۲۰:۴۵
همون دختره

من یه عشق داشتم و خودم رو توش غرق کرده بودم. همه مون تجربه های وحشتناک شکست از ادمای مزخرف تو زندگی مون رو داریم. خب ولی نمیشه گفت اون کاملا مزخرف بود. همچی باید در حد تعادل نگه داشته بشه و شاید یروزی شااید بشه گفت که اوکی تو یه آشغال تو رابطه بودی و یه معلم نمونه.

کسی که همه تلاششو کرد که بچه ها رو به مسیر درست هدایت کنه. وقتی یادم میاد که سوال های سخت از ما میپرسید و ما از ترس اشتباه گفتن حرف نمیزدیم بهمون میگفت که نترسید! اشتباه جواب بدید. از شکست نترسید. از اشتباه کردن نترسید. از نه گفتن نترسید. بار ها یه مهارت رو تمرین کنید تا ملکه ذهن تون بشه. و خب تو اون سن ادم نمیفهمه اصولا چیکار میکنه واکنش های من بر اساس بالا پایین رفتن های هورمونی بعد از مرگ پدرم بود که تمرکز رو برای من خیلی مشکل کرده بود. و تمرین حل مسئله های مزخرف و حوصله سربر اصلا هدف من نبود. ولی اون به هیچکس نمیگفت که بعد ازین نیا سر کلاسم چون مثلا نمره ت پایینه بجز یه بار که گفت بچه ها اگه میخواید امسال تو ازمون قبول بشید دستا بالا. اونایی که دستاشون پایین بود نیان دیگه. و البته شوخی بود. و نه اونقدر که ما بترسیم و فقط به ما نگاه میکرد وقتایی که واقعا مسخره بازی در میاوردیم و درس نمیخوندیم. من مدت ها بود که اشک نریخته بودم ولی خداشاهده همزمان با نوشتن این متن گریه کردم کلی.

بچه ها میدونید زندگی چیز عجیب و مسخره ایه شاید یه جاهایی چیزایی به سرت میاد که خیلی وحشتناکه و پیش خودت میگی چرا مثلا این حال و هوا این اتفاق این شرایط باید حق من باشه؟

من دوم دبیرستان بودم حدودا. بهترین مدرسه سمپاد شهر قبول شده بودم و شب و روز داشتم تمرین درس خوندندمیکردم که بتونم خودمو با اون شرایط مدرسه تطبیق بدم. میدونید اون اتفاق مردن پدرم مثل چی بود؟ مثل اینکه تو با آخرین توانت داری یه گاری سنگین رو با دندون میکشی که یدفه بهت یه تیر هم شلیک میشه تو پهلوت. دیگه هر کاری میکنی نمیتونی تکون بخوری و انگار فلج شدی.

مردن پدرم تو اون شرایط دقیقا همین حال و هوا رو داشت. و من یه دختر بچه درونگرا بودم که کلی کار سرش ریخته و نیاز به کلی تایم تنها بودن داره تا آرامش رو بعد از اون مرایمات نزخرفی که ما ایرانی ها عادت داریم ترتیب بدیم برا مرده هامون و توش باید مث سگ گریه کنی و خودتو بزنی که بقیه بگن وای خدا آخی چقدر حالش بده خدا بهتون صبر بده! 

من نیاز به تنهایی مطلق داشتم و حدس بزنین چی شد؟

کل خونواده مامانم ریختن خودنه مون بعد از مراسم که میخوایم بخوابیم‌. فکر کن خاله هام از تهرات با دو تا دختر نچسبش که ما سالی یکبار همدیگه رو میدیدیم بزور حالا خودش و سه تا دخترای وحشیش و سگشون رو هم اورده بودن تو اپارتمان که صدای همسایه ها درومد به واقع.

دیگه خودتون فکرشو بکنین ادم چه زجری میکشه. حالا اون وسط ادم میخواد تو دهن همشون بزنه ولی ازونجایی که همه خاله های گرامی ما هم ازمون طلبکار بودن جرات حرف زدن نداشتیم‌. اخر من به یکیشون گفتم که این مسخره ها واقعا فکر میکنن به ما کمک میکنن با کارهاشون؟ 

 

و اینکه فکر کنین اون دوران سخت ترین دوران زندگی من بود خیلی وحشتناک بود تا مدترها کابوس مردن مامان و بابام رو میدیدم.

هییی

 

دیگه خلاصه واقعا خوابم میاد شبتون هم بخیر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۹ ، ۱۸:۱۱
همون دختره

کسی نمیتونه صلح ذهنی من رو بهم بریزه:)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۸ ، ۰۰:۵۳
همون دختره

تو لاشی و دروغگویی.

لاشی و دروغگو و مریض

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۸ ، ۲۳:۰۶
همون دختره

اینجا این پست احتمالا اخرین ابراز احساسات من به شخصی عوضی هستش که خودش میدونه کی هست و احمق اینجا رو میخونه.

من بار ها با خودم فکر کردم که شاید تو خیر خواه من بودی ولی تو فقط یک لاشی هستی نه بیشتر. شاید اگه وقتی متاهل بودی باتو از گلیمت درازتر نمیکردی و نمیخواستی لاس بزنی یا سکس چت کنی میتونستم خاطره خوبی ازت داشته باشم. من نمیگم تو صد در صد مقصری ولی اینو میدونم  که من یه موجود کاملا بی دفاع بودم که توی لاشی صداش میکردی فرشته. خب؟

این یه خاطره خوب تو ذهن من نیست. تو صرفا یه تجربه ای و لیاقت بیش از اون بودن رو هم نداری و نداشتی و نخواهی داشت. پس واسه خودت فاز برندار.

بهتره روی ابعاد روانی خودت کار کنی و درست شون کنی. هر کی باید از خودش شروع کنه .

اَییی.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۸ ، ۰۰:۱۸
همون دختره

خدایا خودت رحممون کن.

امروز رفتیم بیمارستان یه نفر از کرونا مرده بود. دکترا گفتن مریضتون رو مرخص کنید برید خطرناکه.

خدایا تو این خاورمیانه هرروز یه بلایی نازل میشه‌ . سیل زلزله طوفان. ملخ. جنگ. انفولانزا. کرونا و..‌

کاش رفته بودیم.

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۸ ، ۰۲:۲۸
همون دختره

چقدر خوبه که اینجا هست. و میشه توش نوشت.

بچه ها من اینا رو برا دل خودم مینویسم. دیگه اگه خوندین و باب دلتون نبود من نمیدونم. اینا عقاید شخصی خودمه‌

یه چیز جالبدرباره زندگیاینه که روز هایی که پدر ادم از تلاش در میاد و شب و روزو نمیفهمه بعد ها تبدیل به بهترین خاطرات میشه.

و تازه  روز های بد هم وقتی میگذرن ادم میگه خدایا شکرت از این جهنم خلاص شدم.

مردک اگه اینجا رو میخونی بدون ازت متنفرم.

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۸ ، ۰۲:۴۷
همون دختره

نذار چیزی بشه که نباید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۸ ، ۰۴:۲۰
همون دختره

ولم کنید.

بذارید برم من.

کسخلا.

اه

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۸ ، ۱۸:۰۷
همون دختره

حرف که میزنی تموم که میشه بعدش میفهمی چقدر کسخول بازی دراوردی. حتی جایی که یارو باید معذرت خواهی میکرده تو برگشتی گفتی ببخشید تقصیر من بوده😂

 

البته کار درستی کردم تقریبا و عکس العملش نشون میده که کار درستی کردم یا نه.

چون وقتی کار از کار میگذره و تو میبینی که تقصیر تو نبوده و تقصیر اون هم نبوده دیگه دعوا کردن فایده نداره.

 

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۸ ، ۱۷:۰۴
همون دختره